- هم سطح
- دو چیز که در یک سطح و دارای یک ارتفاع باشند
معنی هم سطح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم میهن
مشترک المنافع، شریک
همقدر، هم وزن، هم ترازو
دو یا چند تن که با هم سفر کنند
کسی که با دیگری در یک خانه زندگی کند، هم خانه
متفق در سخن و گفتگو، هم صحبت، هم کلام، هم زبان، هم آواز
همپیاله هم پیاله
همباگ
هم سن بودن همسالی
همقدر، هم ترازو، هم وزن
هم ارزش، برابر، همتراز
رفیق راه، کسی که با دیگری به سفر رود
صمیمیت محرم بودن
همسامان همکوستک هم مرز
یک زبان، همزبان، هم آواز، یکدل، متفق القول
فرمود بدوستان همزاد تا بر پی او روند چون باد. (نظامی) و کواعب اترابا وکنیزکان هم بالا هم آساهم زاد، موجودی متوهم (از جن) که گویند باشخص در یک زمان تولد میشود و در تمام حیات با او همراه است. توضیح بنا باعتقادی عامیانه همزاد گاه ممکن است باعث زحمت و صدمه زدن به همزاد انسان خویش شود و گاه هم او را به سعادت و مکنت و ثروت می رساند. نیز عامه معتقدند که بعضی از مردم (خاصه جن گیران وغشی ها) باهمزاد خویش رابطه دوستانه یا خصمانه دارند و با آنها روبرو و هم کلام می شوند
دو یا چند کس که یک وطن دارند هم میهن
منطبق
دو تن که به یک اندازه عمر کرده باشند، همسال
دو یا چند کس که از جهت سن و سال و عمر معادل باشند (نسبت بیکدیگر) هم سال
هموار
آنکه برابر و هموار میکند برابر و هموارو پهن، تخت، گسترده
پهن و هموار، چیزی که روی آن پهن و هموار باشد، گسترده و پهن شده